النا النا ، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

النای خوشگل من و بابا سعید

روزای آخر سال 90

سلام عشق مامان روزای سال 90 با همه ی قشنگی هاش داره تموم میشه. خیلی سال جالبی بود و اتفاقات جالبی هم برامون افتاد. از همه مهمتر تو عشق مامان هستی که یکسال بزرگتر و خانم تر شدی. خیلی دوستت دارم. این روزای پایانی سال ماشینمون رو عوض کردیم و یه ماشین نو خریدیم خدا رو شکر. بابا سعید امشب میره تهران تا ماشین جدیدمون رو بیاره. امروز بابا یکم کار بانکی داشت و با هم رفتیم بیرون. تو ماشین چند تا عکس ازت انداختم که تو ادامه ی مطلب برات میزارم. ایشالله سه شنبه سال 91 شروع میشه. از همین جا برای همه ی عزیزانم سال پر از سلامتی . خوشی . آرامش آرزو میکنم. ایشالله ظهرش میریم تهران چون شب خونه ی مادر هستیم . همه هستن. البته غیر از مامانی و...
27 اسفند 1390

به عید نوروز 1391 نزدیک میشیم

سلام عشق مامان هر روز داریم به عید نزدیکتر میشیم و جنب و جوش آدما برای ورود به سال جدید خیلی جالب و دیدنیه. ما چون تازه به خونه ی جدید اومدیم نیاز به خونه تکونی نداریم.( خوشبختانه) لباس نو خریدن هم نداریم.( خوشبختانه) چون بابا سعید زحمتش رو کشیده. اما دیدن آدما تو این روزا و شور و شوق بچه ها برای  خرید لباسای نو دیدنیه ! این چند وقته که ننوشتم برات مریض بودم و یکم سرما خورده بودم که خدا رو شکر بهترم.بابا سعید حسابی بهمون رسید که هم من خوب بشم هم تو عشق مامان یوقت مریض نشی ( خدای نکرده) کلی آب میوه و سوپ و لیمو و عسل به بدن زدم و خدا رو شکر بهترم. اما از احوالات این چند روزه این بود که: بابا سعید یه روزه رفت تهران و برگشت...
20 اسفند 1390

پست جدید بعد از یه مدت طولانی

سلام عشق مامان بعد از یه مدت دوباره وقت کردم برات یه پست جدید بزارم. از دوستای عزیزمون هم ممنونیم که تو این چند وقته به یادمون بودن و احوالمون رو میپرسیدن. بابا سعید دو هفته ماموریت رفته بود ایتالیا و ترکیه. من و تو هم رفتیم تهران . البته ما نمیخواستیم بریم اما بابا سعید گفت طولانی میشه و تنهایی اذیت میشیم. رفتیم خونه ی مانی اینا و اونجا بودیم . دایی محمد هم ترکیه بود با دوستاش. برای اولین بار پاسپورتش رو دشت کرد! بعد از ده روز دایی محمد برگشت و برات سوغاتی دو تا پیرهن خوشگل و یه جفت دستکش خوشگل آورده. برای من هم دو تا ژاکت خوشگل و یه کیف زارا  و یه جفت گوشواره و جوراب آورده. برای بابا سعید هم یه پیرهن خوشگل. بعدش آخر هفته خ...
12 اسفند 1390
1